گفتیم که ولایت به معنای "فرمانروائی محبت" است که این دو معنا در آن واحد
در واژه "ولایت" حضور دارد. و نیز گفتیه ایم که ولایت مرد بر زن است که امری
دنیوی است و ولایت زن هم در مرد است که امری نامرئی و باطنی است. و این
دو امری واحد و متقابل است که به یک میزان یا وجود دارد و یا ندارد در درجات
متفاوت. و این اساس سعادت زناشوئی و استحکام خانواده است .
و اما مجرای عملی القا و پذیرش متقابل این ولایت بدون تردید همان همخوابگی
و رابطه جنسی است که بر اساس آن امر ازدواج لازم و ممکن میشود و راز
بقای بشر بر روی زمین است.
در یک کلام بمیزانی که رابطه جنسی بین زن و شوهر دارای تمکین و تمایل و
عطوفت و گذشت متقابل است و برخورداری متقابل ممکن می شود ولایت
زناشوئی هم در این رابطه رخ میدهد و امری قلبی می گردد همانطور که صدق
و صمیمیت هم از محصولات این رابطه و ارزشهای زندگی مشترک است.
کلَ صداقت و عزت و لذت و همدلی متقابل زندگی زناشوئی معلول سلامت
رابطه جنسی است که این امر نیز معلول و اجر رابطه ای مومنانه و با تقوا در
کل زندگیست. در غیر اینصورت رابطه جنسی بسوی بی میلی و افسردگی و
عذاب میرود و این سرآغاز نابودی ولایت زناشوئی است و نابودی همه ارزشهائی
که باید در خانواده حضور داشته باشد.
بنابراین مسائل جنسی بخودی خود هیچ راه حل فنی یا روانشناختی و پزشکی
ندارد.
از کتاب فلسفه آدم و حوا." خودشناسی جنسی"...تالیف دکتر علی اکبر خانجانی
کلمات کلیدی: